نقش شمخانی و دبیرخانهاش در عدم احیای برجام را نمیتوان نادیده گرفت؛ چنانچه محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری دولت دوازدهم گفته بود اگر دبیرخانه همسو بود، چه بسا در همان دولت دوازدهم برجام احیا میشد.
در ماههای اخیر هر بار که نام تحریم و برجام میآید، یک طرف قصه، نام علی
شمخانی دیده میشود؛ دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی که این روزها سخنانش
سر و صدای زیادی به پا کرده است؛ سخنانی نه در انتقاد که مشخصا حمله به
دولتهای حسن روحانی و شخص رئیس جمهوری اسبق داشته است. او این اظهاراتش را
در گفتوگویی که حاضرانش جمعی از دانشجویان معرفی شدهاند و در رسانه
نزدیک به خودش آن را منتشر کرده، داشته است.
شمخانی در این حملات شخص حسن روحانی را هدف میگیرد و میگوید: «دولت حسن
روحانی هیچ اعتقادی به عکسالعمل نشاندادن در برابر خروج آمریکا از برجام
و بیعملی اروپاییها نداشت.»
دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی، در بخش دیگری از سخنانش، به دفاع از
قانونی میپردازد که حسن روحانی چندین بار علیه نحوه تصویب آن آن موضعگیری
کرده و حتی آن را توطئهای برای زمین زدن دولت دوازدهم دانسته بود؛ قانون
اقدام راهبردی. شمخانی میگوید: «یکی از دلایل وجود دستاوردهای فنی هستهای
که الان داریم، قانون اقدام راهبردی است. برخی الان میگویند غنیسازی را
ما ۶۰ درصد کردیم اما اینطور نیست...غنیسازی ۶۰ درصدی نتیجه تصمیم دیگران
و قانون اقدام راهبردی بود نه آنها.» روحانی این قانون را مانعی برابر
احیای برجام دانسته و گفته بود «اسفند ۹۹ یا فروردین ۱۴۰۰» امکان این اتفاق
بود.
شمخانی شمشمیر را از رو بست /عدم احیای برجام از کجا آب می خورد
حالا با این سخنان شمخانی و بستن شمشیر از رو برای روحانی و تیم هستهای
دولت او، خود شمخانی هم تایید میکند که عدم احیای برجام از کجا آب
میخورده است؛ دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به مدیریت علی شمخانی.
پیش از این مقامات ارشد دولت دوازدهم سخنانی با همین مضمون بیان کرده
بودند؛ نقشی که دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در عدم احیای برجام و رفع
نشدن تحریمها در پایان دولت روحانی ایفا کرد تا تحریمها همچنان پابرجا
بمانند.
البته باید به این نکته هم اشاره کرد که شمخانی و دبیرخانهاش تنها
مخالفان احیای برجام نبودهاند؛ جلیلی و رفقا یکی دیگر از دستههای مخالف
احیای برجام بودند؛ در کنار برخی دیگر...
شاید نقش شمخانی از این بابت پررنگ دیده میشود که از دیگر همراهانش در
این راه که خواسته یا ناخواسته با آنها هممسیر شده بود، صحبت نشده است یا
در حد تک اشارتی سخن گفته شده است؛ مانند آنچه امیرحسین ثابتی در یک ویدئو
از نقش محمود نبویان در جلوگیری از احیای برجام در دوران ریاست جمهوری
ابراهیم رئیسی گفته است. ناگفته پیداست وقتی در دولت رئیسی چنین اقداماتی
میکنند، به طریق اولی در دولت روحانی با توپی پر تر جلو مذاکره
میایستادند.
احیای برجام یعنی کنار رفتن دلالان
با این حال نقش شمخانی و دبیرخانهاش در عدم احیای برجام را نمیتوان
نادیده گرفت؛ چنانچه محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری دولت دوازدهم گفته
بود اگر دبیرخانه همسو بود، چه بسا در همان دولت دوازدهم برجام احیا میشد.
احیای برجام به معنای رفع تحریمها و گشایشهای اقتصادی و به عبارتی
دیگر کنار رفتن دلالان در این میان است. دلالانی که به واسطه تحریم فروش
نفت ایران، به صورت شخصی اقدام به فروش نفت میکنند و در این میانه، سودهای
کلانی از بابت راههای دور زدن تحریمها وارد زندگیشان میشود.
تقویت شائبههای مالی
شائبههای پیرامون فرزندان علی شمخانی، باعث شده تا برخی ادعا کنند دلیل
مخالفت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در دولت دوازدهم با احیای برجام را،
نفع شخصی بوده است؛ این شائبه مخصوصا وقتی تقویت شد که اطلاعاتی درباره
فعالیت پسران علی شمخانی در زمینه فروش نفت ایران منتشر شد. زمستان سال
1400 خبرگزاری ایلنا در خبری نوشته بود که یک کشتی از مجموعه کشتیهای شرکت
دریانوردی فرزندان شمخانی توقیف شده است. اما خبرگزاری فارس چند روز بعد
اعلام کرد که فرزندان شمخانی از ایلنا شکایت کردهاند.
علی شمخانی هم در توییتی به این خبرها واکنش داد؛ او تلویحا خود را
«سربازی واقعی در میانه جنگ» توصیف کرد که «فکر و دیدگانش» را از «دشمن
اصلی به سمت ستون پنجم منحرف نمیکند». احتمالا منظور او از «ستون پنجم»
همان منتشر کننده خبر درباره فرزندانش باشد.
او در ادامه نوشت: «زخم تحریم با برنامه غرب و شمشیر بیتدبیری و
وادادگی غربگراهای داخلی، پیکر مقاوم مردم ایران را مجروح ساخته. برای
التیام این زخم از جان و آبرو مایه میگذاریم. ناگفتهها بماند برای بعد.»
هرچند او وعده ناگفتهها را به «بعد» موکول کرد، اما حرفی از آنها را به
میان نیاورد تا همین چند روز پیش؛ بعد از حدود 3 سال شمخانی کمی از
ماجراهای برجام گفته اما باز هم درباره شائبههای مالی فرزندانش توضیحی
نداد که همین هم باز بر شائبهها افزود؛ یا شاید هم «دانشجویان» دعوت شده
به آن «رسانه نزدیک به شمخانی» به ذهنشان نرسیده باشد.
رسانهای نزدیک به دبیرخانه و مقابل دولت
همین رسانه که امروز با عنوان «نزدیک به شمخانی» قید میشود، پیش از
این، رسانه «نزدیک به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی» شناخته میشد. محمود
واعظی رئیس دفتر حسن روحانی در دولت دوازدهم در مصاحبهای گفته بود «برخی
افراد و دبیر در دبیرخانه یک روشهای دیگری را پیش گرفتند. برخی سیاستهایی
را دنبال میکردند که حتی در جلسه شورا مطرح هم نمیشد. یک رسانه درست
کرده بودند و یکسری مطالب در آن میگذاشتند که وقتی حرفی میزدیم، میگفتند
نه این رسانه دبیرخانه نیست و رسانه یکی از افرادی است که اینجا کار
میکند.» او درباره بُرد رسانه مذکور هم گفته بود «چه در داخل و چه در خارج
وقتی میفهمند اطلاعاتی که خیلی از روزنامهها و رسانههای دیگر و حتی
صداوسیما ندارد، اما این رسانه دارد و روی آن کار میکند، خب مشخص است که
بُرد دارد».
وقتی پشیمانی فایده ندارد
اما دامنه اختلافات علی شمخانی با راهبرد دولت حسن روحانی به برجام ختم
نمیشود؛ تا پیش از ماجراهای احیای برجام، حسن روحانی برای ماندن شمخانی در
دولت به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مشکل داشت؛ به عبارت دیگر از
تصمیم سال 92 خود پشیمان شده بود اما راه دیگری نداشت؛ این را خود حسن
روحانی میگوید: «سال 92 آقای علی شمخانی را پیشنهاد کردم که البته در
ابتدا رهبری قبول نمیکردند اما با اصرار من – که فکر میکنم نادرست بود –
در نهایت پذیرفتند هرچند که پشیمان هم شدم اما دیگر راه بازگشت مناسبی وجود
نداشت.» این روایت همانی است محمود واعظی هم آن را قبل از روحانی گفته
بود. نکته مهمتر اینکه روحانی در دوره دوم ریاست جمهوری خود برای علی
شمخانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی حکمی صادر نکرد و به عبارت دیگر
شمخانی تنها برای چهار سال اول، به طور رسمی دبیر بود.
اکبری هم نقشی داشته؟
البته که مورد علیرضا اکبری نیز شاید در مواضع شمخانی در نیمه دوم از
دوره دوم دولت حسن روحانی و ماجراهای برجام بی تاثیر نباشد. علیرضا اکبری
یکی از چهرههای نزدیک به شمخانی بود که سال 1398 به اتهام جاسوسی بازداشت
شد؛ او فقط نزدیک به شمخانی نبود؛ بلکه در زمان وزارت دفاع شمخانی، معاون
او بوده و بعدها نیز گویا در برهههایی در کنار شمخانی بوده است.
علیرضا اکبری زمستان 1401 به اتهام افساد فی الارض از طریق جاسوسی برای
بریتانیا اعدام شد و شمخانی نیز زیر فشار قرار گرفت. آن هم در زمانی که او
در حال پیشبرد مذاکرات پنهانی ایران و عربستان با وساطت چین بود. او
ماموریت هدایت این مذاکرات را برعهده داشت؛ البته به عنوان دبیر شورای عالی
امنیت ملی. او مدتی پس از امضای آشتی ایران و سعودی، با پایان 10 سال
دبیری شورای عالی امنیت ملی مواجه شد و جای خود را به علیاکبر احمدیان
داد.
چرا در دولت رئیسی برجام احیا نشد؟
اما او در همین گفتوگوی اخیر خود رسما اعلام کرد که در سه سال دولت
رئیسی مسئول مذاکرات هستهای بود؛ موضوعی که تا پیش از این به صورت درگوشی
به گوش میرسید. حالا با تایید این خبر، و کنار هم قرار گرفتن تکههای پازل
مذاکرات هستهای در دوران دولت سیزدهم، میتوان به این سوال پاسخ داد؛ چرا
در دولت سیزدهم مذاکرات احیای برجام تا لبهی امضا رفت اما امضا نشد؟
منبع خبر :
https://www.khabaronline.ir